واکنش های شرکت Inverse (قسمت اول )

واکنش های شرکت Inverse

سفر نورپردازی برنهارد بستیلیر او را از اتریش به بریتانیا و از آنجا به تایلند کشانده است؛ او در هر قدم از این راه به سمت افتخار و جوایز حرکت کرده است. جیمی وینگ او را در بانکوک یافته است.

به نظر من در فرهنگ های مختلف؛ نکات زیادی در خصوص رفرنس های نورپردازی وجود دارند که باید کشف کرد اما اغلب آنها را نمی توان به سادگی یافت. امروزه در معابد تایلند بطور گسترده از فلوئورسنت استفاده می شود اما در گذشته آنها متکی به نور محیط شان بوده اند.

همه ما با داستان هایی از متخصصان قابل که زندگی حرفه ای خود را فدا کرده اند تا به کشوری دور بروند و در کنار محبوب شان باشند آشنا هستیم؛ اما برعکس کسانی هم هستند که حرفه خود را به تعهدات خانوادگی ترجیح داده اند. اما افرادی که از احساساتشان پیروی کرده و در عین حال در حرفه خود تحسین برانگیز باشند؛ بسیار اندک هستند. برنهارد بستیلیر یکی از همین افراد است. او به تایلند مهاجرت کرد تا در کنار همسرش (که طراح نورپردازی بود) زندگی کند؛ آنها زمانی که در مدرسه معماری بارتلت تحصیل می کردند با هم آشنا شدند. برنهارد بستیلیر طراح نورپرداز برگزیده سال بریتانیا است و تاکنون افتخارات و جوایز بسیاری را از آن خود کرده است ازجمله جایزه رقابت طراحی مفهومی شهر-مردم- نور در سال 2000؛ جایزه طراحی نورپردازی پروژه های مسکونی بریتانیا در سال 2007؛ جایزه طراحی نورپردازی بریتانیا در سال 2010 ؛ برنده پروژه های متعدد بین المللی و جایزه طراحی رستوران ها و بارها در بریتانیا در سال 2010؛ اکنون می خواهیم بدانیم او چگونه قدم به عرصه طراحی نورپردازی گذاشته است؟

شاید هیچ لحظه خاصی وجود نداشته است اما علاقه او به نورپردازی خلاقانه در اواسط/اواخر دهه هفتاد شکل گرفته است یعنی زمانی که با اثر هنرمند مونیخی – اینگو مائورر-  مواجه شد؛ مجسمه های او از لامپ های کم ولتاژ آویز به عنوان سمبل قرن بیستم شناخته شده اند. در آن زمان؛ آثار مائورر بسیار نوآورانه و مبتکرانه بودند بنابراین برنهارد بستیلیر احساس کرد که باید بداند او چگونه این کارها را انجام می دهد.

برنهارد بستیلیر اتریشی؛ در اینسبراک بزرگ شده بود و در کالج فنی مهندسی برق (HTL در اینسبراک) در رشته مهندسی برق تحصیل کرده بود. پس از آن کاری کاملا متفاوت را انجام داد؛ او یک لیسانس در رشته اقتصاد از دانشگاه اینسبراک دریافت کرد. در طول تحصیلاتش در رشته های مختلف؛ به شرکت مهندسی نورپردازی بارتنباخ پیوست؛ پس از مدتی این شرکت نام خود را به بارتنباخ لیچت لیبور تغییر داد. احتمالا این سال ها بر او تاثیرات فراوانی داشته اند. برنهارد بستیلیر می گوید: "به شدت تحت تاثیر موسس شرکت یعنی کریستین بارتنباخ قرار گرفتم او مرا تشویق می کرد. اگرچه او نیز یک مهندس بود اما رویکرد اصلی او در حین کار؛ بررسی واکنش های انسانی به شدت نور طبیعی و مصنوعی بود".

تجربیات بارتنباخ شامل تحقیقاتی بود که بر روی واکنش های مردم نسبت به موقعیت های مختلف نورپردازی – چه خودآگاه و چه ناخودآگاه – انجام داده بود. برنهارد بستیلیر شیفته این تجربیات شد او می گوید که پس از 4 یا 5 سال: "دریافتم که شدیدا به ادغام نورپردازی با معماری علاقه مند شده ام. پس از آنکه از نظر فنی راه حل های مناسب را آموختم، احساس کردم که لازم است نورپردازی بخشی از معماری باشد نه یک عنصر جدا از آن بنابراین مطالعات بیشتری در زمینه معماری و نور انجام دادم".

پس از آن در سال 1998؛ او به لندن رفت تا در مدرسه بارتلت (مدرسه معماری بارتلت) تحصیل کرده و فوق لیسانس در رشته نور و نورپردازی را اخذ کند.

گالری ایست سنترال ؛ شوردیچ ؛ لندن ؛ 2009

آرشیتکت : شرکت معماری داو جونز

شرکت Inverse  در این طراحی از یک طرح سیم کشی پر پیچ و خم بر روی صفحات مدار الکتریکی برای تامین نور یک فضای آثار هنری استفاده کرده است. با استفاده از رویکرد دستی برای طراحی و تست؛ همه منابع نورپردازی بصورت وارونه در دسترس هستند؛ حتی پایه های نگهدارنده لامپ، سیم کشی ها، سیستم های نصب و میله های آلومینیومی برای تنظیم پایه های نگهدارنده لامپ تا بتوان به راحتی هر یک از آثار هنری را نورپردازی کرد.

خانه مسکونی ویمبلدون، لندن، 2007

آرشیتکت: شرکت معماری ماندن رابینسون

فضای خارجی این خانه مسکونی؛ نشانگر سادگی معماری مدرن با فرم های ناب و خطوط کامل است. خطوط مستقیم ساختارهای بصری اصلی را نشان داده و منحنی های بسیار عالی بر روی دیواره پلکان ها نشانگر نرمی کلی ظاهر ساختمان هستند. برای نورپردازی درختان از لوازم نورپردازی دفن شده در زمین با تنظیم رو به بالا استفاده شده است آنها عمدتا منابع نوری هالید فلزی و سدیم با نور گرم سفید هستند تا لایه های نورپردازی و ظاهر سه بعدی چشم انداز را حفظ کنند.

پس از آن او به یک شرکت نورپردازی در لندن با نام شرکت طراحی Isometrix پیوست که در آن زمان و حال حاضر یکی از شرکت های برجسته در زمینه طراحی نورپردازی در بریتانیا می باشد. دو سال بعد؛ برنهارد بستیلیر شرکت خودش را راه اندازی کرد و در همان زمان به عنوان یک نورپردازی آزاد با شرکت طراحی کمپبل برنده جوایز متعدد (که اکنون با DPA ادغام شده است) همکاری می کرد. مدت زمان زیادی طول کشید تا شرکت  برنهارد بستیلیر به شهرت و اعتبار برسد چون در آن زمان وقت زیادی را برای فعالیت هایش به عنوان یک نورپرداز آزاد صرف می کرد. پس از 5 سال تصمیم گرفت تا با دو همکار دیگر – فیلیپ و اونور – یک تیم تشکیل دهد؛ حاصل این اتحاد شرکت Inverse در سال 2006 بود. سال ها قبل؛ آنها در یک رقابت برای نورپردازی شهری شرکت کرده و جایزه  را ربوده بودند اما تا زمان تاسیس شرکت Inverse  هرگز فرصتی برای جمع شدن به عنوان یک تیم حرفه ای نداشتند.

ادامه دارد...